مقاله بررسی تأثیر ناکامی در میزان پرخاشگری بین دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی

Aggression students

دانلود مقاله بررسی تأثیر ناکامی در میزان پرخاشگری بین دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی

پرخاشگری:

–    از عوامل انفعالی وجود انسان به هر گونه ای نهفته است که هنگام بروز در پرده ای از پوشش های دفاعی پیچیده شده است و به صورت بخشی از نیروی آمده برای عمل و فعالیت ظاهر می گردد .

–    پرخاشگری معمولا به رفتار ی اطلاق می شود که قصد از آن صدمه رساندن ( جسمانی یا زبانی ) به فرد دیگری یا نابود کردن امکانات مادی آ‎نها است . واژه اصلی در این تعریف قصد است ، یعنی اگر شخصی تصادفاً پای کسی را لگد کند و فوراً عذر خواهی کند ، احتمال نمی رود که بر چسب رفتار پرخاشگرانه بر آن زده شود ، ولی اگر همین عمل با قصد و نیت آزار رساندن همراه باشد ، مسلما موجب عصبانیت خواهد شد . وبا وجود این حتی اعمال عمدی پرخاشگرانه ممکن است هدفی غیر از صدمه رساندن داشته باشد . مثل قدرت ، ثروت ، مقام ، و غیره…  در پرخاشگری وسیله ای ، هدف بدست آوردن پاداش است نه صدمه زدن به دیگران مثل جنگیدن برای دفاع ازخود ، حمله به فرد دیگر هنگام دستبرد ، و از این قبیل .

–    رفتار پرخاشگرانه در کودکان : پرخاشگری را می توان یک حالت گذرا ویک بخش از رشد و تحول فرد دانست . روانکاوی برای اولین بار به پرخاشگری به صورت یک پدیده قابل بررسی توجه کرد . استفاده از اصطلاحاتی مانند « نیروی پرخاش [۲]» « نیروی تخریب[۳] » و بالاخره « نیروی مرگ[۴] » درهمین راستا بوده است . فروید درنظریه های اول خود ، این نیروها را مقابل یکدیگر قرار می داد ، مثلا از نیروی حفظ حیات و نیروی جنسی نام می برد ، اما بعدها میان « نیروهای من » [۵] . و نیروی های جنسی تفاوت قائل شد .

نیروی مرگ گرایش بنیادی موجودات زنده به انحلال اورگانیسم خود را نشان می دهد . بدین ترتیب ، نیروههای مرگ و زندگی در چهار چوب نیروههای متضاد قرار می  گیرند .

ملانی کلاین [۶]به تبعیت از آبراهام [۷] نیاز به گاز گرفتن و با دهان پاره کردن را در کودکان واجد اهمیت می داند به ویژه در مرحله دهانی ، : وقتی کودک از مکیدن شیر در پستان مادر ناکام می شود ،

دچار اوهام پرخاشگرانه می گردد و می خواهد مادر را دندان بکند و پاره کند و پستان را گاز می گیرد .

نیروی اوهام [۸]تخریب کننده معادل نیروی سائقه مرگ است و از خصوصیات آن ، کودک احساس می کند که آنچه می خواسته در اوهامش واقعاً اتفاق افتاده است ، به عبارت دیگر او احساس می کند ، موضوع نیروی تخریب (پستان مادر ) خود را متلاشی کرده ویا در حال متلاشی کردن آن است .

کودک با اوهام پرخاشگرانه ( پاره کردن و گاز گرفتن ) مادر خود را رنج می دهد ، در همان حال با گسترش اوهام به جمع آوری و باز سازی جسم متلاشی شده می پردازد ، ترسی که از احساس متلاشی کردن مادر ایجاد می شود کاملا از بین نمی رود ملانی کلاین معتقد است سائقه مرگ و زندگی را باید به عواملی که مبنای پویاییهای روانی هستند بیفزاییم . گرایشهای تخریب به صورت وسیع و همه جانبه بالیبید و وابستگی دارند ، میان پرخاشگری و سائقه مرگ تأثیر وتأثر دورانی وجود دارد . سائقه تخریب موجب پرخاشگری می شود و پرخاشگری دلهره را بوجود می آورد و دلهره پرخاشگری را تقویت می کند . اما این دور باطل با تقویت شدن لیبید و شکسته می شود : سائقه علیه سائقه مرگ بکار می افتد و بدین وسیله زندگی حفظ می شود و ادامه می یابد . ملانی کلاین معتقد است که همین امر شکوفایی جنسی کودک را موجب می شود . ( هلیگارد و اتکینسون ۱۹۸۵).

هایمن [۹] معتقد است که ناکامی نیازهای بدنی راه دشمنی با موضوعات مادی را هموار می کند ، پیدایش کینه های اولیه به همان اندازه وابسته به احساس های بدنی است که محبت های اولیه .

( هارتمن ، کریس و لوونستن [۱۰]هر سه نفر دو گانگی لیبید و ونیروی تخریب را می پذیرند ، اما از بحث زیست شناسی درباره نیروی مرگ و نیروی زندگی خود داری می کنند و با مفهوم قدیمی پرخاشگری که مطابق آ”ن هدف پرخاش تخریب موضوع پرخاشگری است مخالفت می کنند و نشان می دهند که پرخاشگری به چهار فرآیند تازه تغییر می کند : ۱- جابجایی ۲- والا گرایی ۳- محدود شدن هدف ها ۴- تداخل پیدا کردن بالیبید و آنها اهمیت والاگرایی را بیشتر می دانند ، زیرا والاگرایی نیروی پر خاشگری را تبدیل به نیرویی می سازد که در اختیار « من » قرار می گیرد و مانند یک اصل موضوعه می پذیرند که ثبات روابط عاطفی یا موضوعات از یک طرف به توانایی فرد در تحمل ناکامی وابسته است واز طرف دیگر به والاگرایی و پرخاشگری مربوط می شود . ( پرخاشگری و ناکامی ص ۲۷ ) .

سرج لوبوویسی [۱۱]با مطالعه پرخاشگری در کودکان می پذیرد که تظاهرات پرخاشگری در کودکان یکسان یکنواخت ودرحال تحول است . پرخاشگریها هم عکس العمل کودک در برابر شرایط محیط خارجی و عینی است و هم عکس العملی است در برابر تصوراتی که رفته ، رفته درونی شده اند ، این تصورات با شروع زندگی فرد در نتیجه روابط او با اشیاء و جهان خارج متمایز گشته اند .همچنانکه لوبوویسی می گوید ، به دشواری می توان مجموعه رفتارها و سلوک فرد را تحت عنوان پرخاشگری مشخص کرد . زیرا پرخاشگری را می توان به تمام رفتارهای غریزی فرد منتصب ساخت در واقع کودک می تواند در خوردن ، خوابیدن ، حرکت کردن ، یا کنترل کردن ماهیچه های ادرار و مدفوع خود پرخاشگرانه باشد ویا بعدها در دوره کودکستان و دبستان خشم خود را به صورت های شدید و ملایم به شکل امتناع کردن ، مقابله نمودن ، منکر شدن در زمینه های اجتماعی در رفتارهای خشن ، تخریب و لجبازی نشان بدهد ، این توصیف و تبین رفتار کودکان ناسازگار است و تنها شامل تظاهراتی بیرونی ، پرخاشگری می گردد .

پرخاشگری را در کودکان عاقل ، خویشتن دار و مضطرب نیز می توان یافت ، لوبوویسی در مورد کودکان مضطرب می گوید : پرخاشگری در اضطراب نقشی بعهده نمی گیرد . و برعکس اضطراب می تواند در کودک نحوه ای از بیان پرخاشگری باشد . از طرفی دیده می شود که جوانان بسیار ناسازگار غالبا نا آرام و پرخاشگر بوده اند که در جریان بلوغ کنترل شده اند . از نظر لوبوویسی رفتار پرخاشگرانه زاییده کودک به تنهایی نیست بلکه د رتغییرات روابط کودک و مادر پیدا می شود : از یک طرف برونفکنی های کودک بر مادر واز طرف دیگر نتایج پاسخهای مادر به این برونفکنی های پرخاشگرانه را باید مورد توجه قرار داد .

–    تحقیقات تیره شناسان ، اهمیت تاثیر محیط اطراف فرد را در بروز رفتار پرخاشگرانه نشان داده است . آنها نه تنها پرخاشگرانه را در کودکان نفی نمی کنند بلکه معلوم می سازند که رفتارهای پرخاشگرانه تابع صورت های ویژه ای از ساخت شخصیت فرد می باشد .

پرخاشگری در حیوانات :

پرخاشگری در حیوانات برای دفاع از قلمرو و یا حفظ مقام و نقش طبقاتی دردرون یک گروه اتفاق می افتد . دارا بودن یک قلمرو موجب بروز رفتار پرخاشگرانه میشود واگر حیوان ا زقلمرو خود دور شود پرخاشگری نیز کاهش می یابد .

همچنین پرخاشگری واقعی میان یک تیره از حیوانات برای تصاحب قلمرو و یا ماده ها برای دفاع از آ”شیانه ، غذا ، یا گروهی از حیوانات همنوع بروز می کند ، در حیوانات « خود داری » همراه با رفتار پرخاشگرانه دیده می شود : خود داری مادران در برابر فرزندان ، بزرگتر ها در برابر کوچکترها و …

داده های فیزیولوژی درباره پرخاشگری :

کارلی [۱۲] می نویسد : فیزیولوژیستها درباره چیزی بنام « غریزه پرخاشگری » مطالعه نمی کنند ، بلکه سلوکهای پرخاشگرانه را بررسی می نمایند .

آمادگیهای فیزیولوژیکی می تواند در حیوان عکس العملهای شبه عاطفی با تظاهرات هیجانی ایجاد کند ، این عکس العمل ها در حالتی که کرتکس صدمه دیده شود دوام بیشتری دارد ، پذیرفته شده که منطقه قدامی هیپوتالاموس برای ایجاد چنین پدیده ای ضروری است . بحرانهای هیجانی شبه خشم[۱۳] در حیواناتی که مخ آنها برداشته شده باشد دیده نمی شود . تحریک الکتریکی منطقه قدامی هیپوتالاموس در حیوانات سالم تظاهرات شبه عاطفی ، مشابه آنچه که  در حیوان عاری از کرتکس دیده شده بوجود می آورد .

کارلی ،دخالت هیپوتالاموس در رفتار پر خاشگرانه و (عادت شده )را می پذیرد . اما می گوید ورود آن رفتار ئر ساخت روانی و یا بکارگیری آن در یک حادثه وابسته به سیستم لمبیک است .

هسته های درونی هیپوتالاموس نقش بازدارنده در رفتار پرخاشگرانه را دارد . پرخاشگری پدیده ای اجتماعی است .بررسی آن در افراد به تنهایی با مشگلاتی همراه است و نمی تواند اطلاع درستی بدست دهد .تعبیر و تفسیر جامعه شناسی یا مردم شناسی رفتار پرخاشگرانهع به تنهایی نتیجه ای دو پهلو و غیر قابل اطمینان خواهد داشت ،تجربه نشان داده بدون تعارض های اجتماعی ،با تحریک التریکی مغز می توان تغیراتی در چهره ،حرکات بد ن ایجاد کرد ،معادل آنچه تعارضات

اجتماعی بوجود می آورد .

پژوهشگرانی مانند دلگادو [۱۴]در منطقه زیرین کرتکس و لمبیک نقاطی را پیدا کرده اند که تقویت کننده پرخاشگری هستند و نقاط دیگری یافته اند که موجب کاهش و حذف پرخاشگری می شود . –در انسان قسمت پهن بخش پیشین پیشانی [۱۵]و بخشی ا زقسمت بالایی آن موجب کاهش پرخاشگری می شود ، اعمال جراحی که در قسمت هایی از تالاموس ، پیشانی ، هیپوتالاموس . قسمت زیرین مغز انجام شده است با کاهش عکس العملهای پرخاشگرانه در انسان همراه بوده است .

درسال ۱۹۶۶ سانو [۱۶]و عده ای دیگر از جراحان ژاپنی ، برای کنترل رفتار حمله و پرخاش درکودکانی که ناراحتی مغزی داشتند قسمت عقب هیپوتالاموس را به مقدار کمی برداشتند و ملاحظه  کردند که عمل جراحی آنان مفید بود وهمین عمل در منطقه میانی هیپوتالاموس نیز مفید بود .

–         برونسون [۱۷]نقش هورمونها را د ر فیزیولوژی پرخاشگری بررسی کرده است و نشان می دهد که تراشحات تستوسترون در رفتار جنگجویانه به افراد بزرگ سال مؤثر است .. نبرد کردن در تمام ترشحات غده داخلی تغیر ایجاد می کند .

-اثر داروها نیز در ایجادرفتار پرخاشگرانه مؤثر است ، مصرف آمفتامینها با سایر داروها در حیوانات جونده ایجاد خشم شدید می کند ولی دوام ندارد . یا مشخصات رفتار پرخاشگرانه حیوانات را در بر نمی گیرد ، مصرف کلر و دپازپوزین موجب تقلیل پرخاشگری می شود ( پرخاشگری وناکامی ص ۱۳)

–    به طور کلی در افراد بهنجار تعداد دفعاتی که در آنها رفتار پرخاشگرانه تجلی می کند و صورتهایی که این رفتار به خود می گیرد . و موقعیت هایی که در آن بروز می کند همه تا حدود زیادی تابع یادگیری و تاثیرات اجتماعی است .

دیدگاههای مختلف در مورد پرخاشگری :

۱-  پرخاشگری به عنوان یک سائق : فروید پرخاشگری را به عنوان یک غریزه اساسی می نگریست نیروی غرایز مرگ ، در درون جاندار انباشته می شود و سرانجام به حدی می رسد که باید تخلیه شود ، خواه روبه بیرون وبه شکل پرخاشگری آشکار و خواه روبه درو و به صورت اعمال خود تخریبی ، اعتماد به وجود سائق پرخاشگری بسیار رواج دارد ، زیرا خشونت را معمولا نوعی رفتار غیر منطقی ، ناگهانی و انفجاری تلقی می کنند ، چنانچه گویی نوعی نیروی پرخاشگری انباشته شده است و باید مفری پیدا کند ، نحوه انعکاس جنایات در جراید ، تلویزیون نیز معمولا مشوق چنین دیدگاهی است .

۲-  پرخاشگری بعنوان یک پاسخ آموخته شده : بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی ، پرخاشگری هیچ فرقی با پاسخهای آموخته شده ندارد و پرخاشگری می تواند از طریق مشاهده یا تقلید ، آ”موخته شود ( مشاهده رفتار دیگران ، تقلید از رفتارها ی پرخاشگرانه )  و هر چه بیشتر تقویت شود احتمال وقوع آن بیشتر است . بندورا[۱۸] در آزمایشهای که انجام داد نشان می دهد که تقلید کردن عامل مهمی در مدلهای پرخاشگری کودکان است . او شباهت قابل توجه رفتار کودکانه و رفتار والدین آنها را مورد تاکید قرار می دهد .

نتیجه :

پرخاشگری به عنوان یک فعالیت دفاعی در وجود انسان سازمان ویژه ای برای چگونگی بروز پیدا می کند ، این سازمان با تغییرات بیوشیمیایی و هورمونی فعال می شود . عوامل اجتماعی موجب تغییر و جهت دادن به پرخاشگری می گردند و پرخاشگری درفرد می تواند با والاگرایی همراه باشد و به صورتی مفید در آید .

مزلو[۱۹]می نویسد : در انواع حیوانات پرخاشگری به طور فطری برا ی دفاع است . اما در انسان فطری نیست ، بلکه حاصل اختلال در سازمان نیروهای بی اختیاری است که به دو عوامل درونی و بیرونی فرد و همچنین به کمبود فرهنگ و قدرت کنترل او وابسته است .

بندر[۲۰]معتقد است : کودک در انتظار آن است که بزرگتری او را در برابر حملات خصمانه محافظت کنند و می خواهد با او صحبت نمایند . غذا بدهند و لباس بپوشانند . درمقابل مزلو معتقد است که پرخاشگری به منزله پاسخ به ناکامیهای مانند گرسنگی ، کمبود عاطفی ، کمبود ارتباط با دیگران ، ضعف ارضاء جنسی و پذیرفته نشدن از طرف دیگران است . اگر پرخاشگری را به صورت واکنشی د رنظر بگیریم می پذیریم که پرخاشگری عکس العملی در برابر اعمال پرخاش دیگران است و وابسته به تربیت خانوادگی و کمبود های عاطفی است . (روف کاربالو)[۲۱]

انواع عکس العملهای  پرخاشگرانه:

۱-پرخاشگری مستقیم :مستقما به شخص یا شی که موجد پرخاشگری است نشان داده میشود .

۲-پرخاشگری غیر مستقیم (جابجا شده ):چون شخصی نمی تواند پرخاشگری خود را به صورت مستقیم به عامل موجد پرخاشگری نشان بدهد ،آْنرا به فرد یا شی دیگری انتقال می دهد و موضوع پرخاشگری را جابجا می کند ،مثلا معلمی ازدست همسرش عصبانی است ، خشم خود را با فریاد زدن بر سر دانش آموزان نشان می دهد چون قادر نیست به همسرش خشمگین شده و یا فریاد بزند . و یا کودکی که از دست والدینش عصبانی است چون نمی تواند با آنها با پرخاش واکنش نشان بدهد ، اسباب بازیهای خودش را خراب کرده ویا می شکند .

۳-    پرخاشگری درونی : که در آن ضربات خشم متوجه خود فرد است که در این نوع « دلهره [۲۲]» تسلط دارد مثل خود کشی .

۴-  پرخاشگری بیرونی : که ضربات خود را به بیرون و محیط وارد می کند و در رابطه فرد با محیط به شکل تقلیدی .، اجتماعی و تکامل یافته تر بروز می کند مثل آدم کشی .

۵-  پرخاشگری نسبت به خود : پرخاشگری نسبت به خود به صورت خود آزاری اولیه مثل خود را گاز گرفتن ، چنگ زدن ، .. خود آزاری ثانویه و هدایت شده مثل کوبیدن سر به دیوار ، نرده ، … که موجب زخمهای خطرناک می شود و آنافروید [۲۳]نشان داد که : پرخاشگری ثانویه در کودکانی که در مؤسسه نگهداری کودک هستند بیشتر است . همچنین در کودکان عقب مانده و روانپریش اهمیت زیادتری دارد . رفتارهای خود آزاری ثانویه جزء اختلالات کم و بیش دائمی هستند و غالبا به حد افراطی می رسند و به منزله بروز خشم برای تخریب خود است . کودک نسبت به رفتار خود بی تفاوت است ولی ناظرین دستخوش ترس و وحشت می شوند . در خود آزاری اولیه ، رفتارهای که از کودک سر می زند ، از عوامل عادی و سرشتی شخصیت است یعنی وسیله ای است برای سازگاری ، اکتشاف ، سازماندهی و خود کامجویی او .

فهرست

فصل اول.. ۱

(الف ) مقدمه. ۱

(ب)طرح مسئله. ۲

موضوع این تحقیق : ۲

(پ) هدف تحقیق.. ۳

(ت ) فرضیه تحقیق.. ۴

(ج) تعریف عملیاتی متغیرها و اصطلاحات : ۴

پرخاشگری : ۸

پرخاشگری در حیوانات : ۱۲

داده های فیزیولوژی درباره پرخاشگری : ۱۳

دیدگاههای مختلف در مورد پرخاشگری : ۱۵

نتیجه : ۱۶

انواع عکس العملهای  پرخاشگرانه: ۱۷

فصل دوم : ۱۹

ادبیات مربوط به تحقیق.. ۱۹

پیشینه تحقیق.. ۱۹

تحلیلی از تحقیق های پیشین.. ۱۹

الف ) تحقیقات در زمینه پرخاشگری.. ۱۹

ب) تحقیقات در زمینه ناکامی : ۳۰

ج) تحقیقات در زمینه آ‎زمون روز نزوایگ : ۳۳

علل پیدایش ناکامی : ۵۲

واکنشهای ناشی از ناکامی : ۵۴

تدابیر موثر برای تحمل ناکامی : ۵۸

ج) تحقیق در رابطه با آزمون روز نزوایگ : ۵۸

فصل سوم. ۶۰

روش تحقیق.. ۶۰

جامعه : ۶۰

نمونه و نمونه گیری : ۶۰

۳-طرح تحقیق : ۶۱

۴-متغیرها ۶۲

انواع پرخاشگری طبق تابلوی روزنزوایگ : ۶۷

ثبات بیرونی پرخاش ( E) 71

ثبات درونی پرخاش (I) 71

ثبات در ناپرخاشگری (M) 72

تنبیه به سرزنش بیرونی ( E) 72

عامل ( E)معرف نوعی از تغیرات عامل( E است . ۷۲

تنبیه و سرزنش درونی (I) 73

عامل (I)معرف نوعی از تغییرات عامل (I)است… ۷۳

بدون تنبیه  و سرزنش (M) 73

مقاومت بیرونی (e) 74

مقاومت درونی (I) 74

بدو ن مقاومت (m) 74

شیوه و مفهوم اساسی تجزیه و تحلیل آزمون روزنزوایگ : ۷۴

۶-روشهای آماری : ۷۹

کد یابی برای پاسخها : ۷۹

محاسبه G.C.R   تطابق باگروه : ۷۹

محاسبه نیمرخها : ۸۰

محاسبه انگاره ها : ( انگاره کلی کلاسیک ). ۸۱

محاسبه  گرایشها : ۸۱

فصل پنج.. ۸۳

« خلاصه و نتیجه گیری ». ۸۳

بیان مجدد مسأله : ۸۳

توصیف روشهای بکار رفته : ۸۳

یافته های اصلی و نتیجه گیری : ۸۴

نتیجه گیری کلی : ۸۶

الف ) محدودیتها : ۸۷

پیشنهادات : ۸۸

منابع.. ۹۱

فرمت فایل دانلود فرمت فایل: WORD

تعداد صفحات تعداد صفحات: 100